این روزام خیلی قشنگ داره میگذره،98 سال خیلی قشنگی بود برام، من تو این سال رشد کردم، جوونه زدم، قد کشیدم و بزرگ شدم و حالا چیزی نمونده که شکوفه هامو لمس کنم :)

خاطره تک تک روزایی که برای زندگی جنگیدم تو قلبم میمونه، حالا هیچ چیزی برای حسرت خوردن وجود نداره، من سرشار از انرژی و انگیزم، خدا هر لحظه کنارمه و من حسش میکنم، 98 سالی بود که تمام تلاشمو کردم حالم خوب بمونه، چیزی قشنگ تر از این هم وجود داره؟  :)

یاد گرفتم ببخشم، یاد گرفتم دوست داشته باشم، یاد گرفتم زندگی کنم و حالا آمادم، آماده ی بهتر شدن، آماده قشنگ تر زندگی کردن :) 

خدایا ازت ممنونم بابت تک تک روزایی که بخاطر بیماریم درد کشیدم، ازت ممنومم که اینقدر دوستم داشتی که برای بزرگ تر شدن امتحانم کنی، دوستت دارم خدا، خیلی دوستت دارم :) 

من 98 رو با تموم وجود زندگی کردم، به خودم افتخار میکنم :)

دوستت دارم نبات، خیلی خیلی :) 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها