این مدت شاهد یک عدد نباتِ نامهربان بودم، یک نبات سخت گیر و بهانه گیر! نباتی که مدام غر میزند. هر چند که این نبات راهم دوست دارم، بالاخره آدم که از خودش جدا نمیشود، ولی این نبات چندان دوست داشتنی نیست، میخواهم بکوبمش و همانطور که دلم میخواهد از نو بسازمش، میخواهم فردا نباتی متفاوت باشم، نباتی قوی تر، صبور تر، مهربان تر.

میدانم نبات، میدانم که این مدت خیلی به تو سخت گرفته ام، میخواهم بیشتر از قبل تو را دوست بدارم، میخواهم بیشتر از قبل به تو توجه کنم و مواظبت باشم، آخر من فقط تو را دارم،که نگرانم میشوی و برایت اهمیت دارم. 

میخواهم لباس زیبایم را بپوشم، موهایم را ببافم، جلوی آیینه برای خودم دلبری کنم، میخواهم جور متفاوتی زندگی کنم :)

به خودم و تک تک آرزوهایم قول داده ام،قول داده ام که به زیباترین شکل زندگی کنم، میخواهم امروز را، فردا را و فردایی دیگر را مطابق میل خودم زندگی کنم، به خودم قول داده ام، سر قولم خواهم ماند.

من برای ساختن فردایی زیباتر با تمام وجود تلاش میکنم :) 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها